مهارت حل مسئله یعنی مهارتِ پیداکردن بهترین راهحل ممکن برای خروج از شرایطی که برای ما مشکلساز است. خب کدام زندگی بدون مشکل است و کدام مقطع از زندگی انسان وجود دارد که با مشکلات خاص خودش همراه نباشد؟ آیا میتوان با قاطعیت گفت که مثلاً یک نوزاد یکساله هیچ مشکلی در زندگی ندارد و در این مقطع از زندگی با هیچ مشکلی که به حلکردن نیاز داشته باشد مواجه نیست؟ قطعاً خیر. حتی نوزادی که هنوز قدرت حرفزدن ندارد، دارد بهطور ناخودآگاه مهارت حل مسئله و پیداکردن راهحل را میآموزد؛ او تلاش میکند بدون داشتن قدرت تکلم مشکل خود را با مادرش در میان بگذارد و این تلاش او هم یعنی تلاش برای پیداکردن راهحلی برای برقراری ارتباط. عجیب نیست؟ خیلی از ما فکر میکنیم فرزندان ما لااقل تا مقطع خاصی از زندگی هیچ مشکلی ندارند و نیازی نیست که به آنها چنین مهارتی را بیاموزیم، غافل از اینکه همانطور که مشکلات ما بزرگترها از چشم کودکانمان پنهان است، ممکن است مشکلات آنها نیز چندان به چشم ما نیاید. به همین دلیل است که آموزش مهارت حل مسئله به فرزندان از همان سالهای آغازین زندگی مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
چرا باید آموزش مهارت حل مسئله به فرزندان را از کودکی آغاز کنیم؟
همانطور که گفتیم، مشکلات زندگی در هیچ مقطع و سنوسالی دست از سر ما برنمیدارند. به همین دلیل است که مهارت حل مسئله جزو ده مهارت برتر زندگی است که باید از کودکی آموزش آن را شروع کرد. شاید از نظر بزرگترها بسیاری از مشکلات فرزندان پیشپا افتاده باشد، همانطور که بسیاری از مشکلات بزرگترها برای فرزندان قابل درک نیست؛ اما مسائل و مشکلات هرکس برای خود او بزرگ و مهم است. درنتیجه وقتی شما یادگیری مهارتی را در سنین پایین آغاز میکنید، با افزایش سن در آن ورزیدهتر میشوید. همانطور که با ورزشکردن جسم شما ورزیدهتر و چابکتر میشود و عضلات و ماهیچههای شما قویتر میشود، با تمرین و تقویت مهارت حل مسئله نیز ذهنی ورزیدهتر و خلاقتر خواهید داشت که میتواند در مواجهه با مشکلات راهحلهایی جدید کشف کند که از ذهن دیگران پنهان مانده است.
آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و نوجوانان در 5 گام
گام اول: آشنایی والدین با مهارت حل مسئله
وقتی خود والدین در مهارتی ضعیف هستند یا آن مهارت را ندارند، طبیعتاً نمیتوانند آموزش درستی هم به فرزندان خود بدهند. پس، اولین قدم این است که این مهارت را در خودمان تقویت کنیم و یاد بگیریم چطور باید چارچوب مشکلات را در نظر گرفته و بدون دخالت هیجانات کاذب و کنترل آنها، برای حل مشکلات اقدام کنیم.
گام دوم: شناخت مسئله توسط والدین و تعریف دقیق آن
قدم بعدی این است که وقتی مشکلی پیش میآید، اول ابعاد آن مشکل بهدرستی شناخته شود. در خیلی از مواقع مشکل اصلی چیزی نیست که در ظاهر دیده میشود. مثلاً ممکن است کودک شما بیاشتها باشد و فقط بگوید میلی به غذا ندارد یا از بوی غذا حس بدی پیدا میکند؛ درحالیکه مشکل اصلی این است که برای امتحان فردای خود به اندازهی کافی آماده نیست و دچار اضطراب شده و این اضطراب به بیاشتهایی منجر شده است.
گام سوم: کشف راهحلهای ممکن برای حل مسئله؛
وقتی ریشهی اصلی مشکل شناسایی شد، حال وقت بهچالشکشیدن ذهن برای پیداکردن راهحل درست است. انتظار نداشته باشید که کودک بتواند مثل شما بهترین راهحل ممکن را همان اول پیدا کند. برای شنیدن راهحلهای غیرمنطقی و عجیب آماده باشید، اما بههیچوجه چیزی را به کودک دیکته نکنید یا مستقیماً او را بهسمت راهحل موردنظر خود سوق ندهید. فقط سعی کنید به او بفهمانید همیشه اولین راهحلی که به ذهن میرسد بهترین راهحل نیست.
گام چهارم: بررسی نتایج و عواقب هریک از راهحلها؛
وقتی کودک راهحلهای خود را به شما پیشنهاد داد، بدون اینکه دربارهی آنها اظهارنظر کنید فقط از او بخواهید تا نتایج کارش را در نظر بگیرد و ببیند هرکدام از آنها چه نتایج منفی و مثبتی در پی دارند.
گام پنجم: انتخاب بهترین راهحل؛
بعد از بررسی نتایج منفی و مثبت هریک از راهحلها، او بهصورت غیرمستقیم به راهحل کارآمدتر پی میبرد و احساس خشنودی و اعتمادبهنفس بیشتری خواهد کرد.
روشهای آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و نوجوانان
ذهن انسان همیشه از آموزش دستوری فرار میکند و میل به نافرمانی دارد. اما تحقیقات ثابت کرده آموزش غیرمستقیم، بهنحوی که انسان فکر کند خودش به موضوع یا راهحلی خاص رسیده، تأثیر چندبرابری دارد. بنابراین، بهترین روش برای آموزش مهارت حل مسئله این است که این مهارت را غیرمستقیم آموزش دهید و دیکته نکنید؛ به قول معروف: «ماهی ندهید بلکه ماهیگیری یاد بدهید». نباید طوری به کودک آموزش بدهید که انگار فقط یک راهحل برای هر مسئله وجود دارد و آن، همان راهحلی است که شما میگویید. به او اعتمادبهنفس دهید و سعی کنید که باور کند خودش میتواند بهترین راهحل را پیدا کند. ضمن اینکه در پیداکردن راهحل، کودک نباید به دنبال جلب رضایت شما باشد. روشهای غیرمستقیمی وجود دارد که میتوانید با استفاده از آنها آموزش مهارت حل مسئله را در کودکان پیش ببرید. در ادامه به چند نمونه اشاره شده است:
استفاده از قصه و داستان در آموزش
قصهها و داستانها به ما فرصت میدهند که خود را جای شخصیتهای داستان بگذاریم و ببینیم که اگر جای آنها بودیم، در مواجهه با بحرانهای پیش رو چطور عمل میکردیم. این روش یکی از لذت بخشترین روشهای آموزش است و میتوان هنگام خواندن داستانها، موقعیتهای مختلف را با کودک تمرین و به او آموزش داد.
استفاده از بازیهای فکری
بازیها در عین اینکه به کودک اجازه میدهند راه های مختلف را برای رسیدن به جواب درست امتحان کند، او را کمکم به مسیر درست نیز هدایت میکنند و به او یاد میدهند چارچوبها و قوانین را برای پیداکردن راهحل مناسب پیدا کرده و در نظر بگیرد. ازجمله بازیهای فکری میتوان به ماز یا مارپیچ، پانتومیم، انواع پازل، دومینو و... اشاره کرد.
مراجعه به کتابهای آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و نوجوانان
بعضیاوقات والدین از روشهایی که بهصورت تجربی به دست آوردهاند برای آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و نوجوانان خود استفاده میکنند و این روش خوبی است. اما درعینحال، مراجعه به کتابهایی که بهطور خاص در این زمینه نوشته شده، شما را با آموزش اصولیتر آشنا کرده و گامبهگام پیش میبرد؛ درنتیجه سریعتر به هدف خواهید رسید. پس در عین آموزش، از مطالعه و افزایش اطلاعات علمی خود نیز در این زمینه غافل نشوید.