آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا بعضی از دانشآموزان همیشه موفقتر هستند؟ چرا بعضیها با برنامه جلو میروند و به نتیجه میرسند، ولی بعضی دیگر هرچقدر تلاش میکنند، به هدفشان نمیرسند؟ راز این موضوع در یک کلمه خلاصه میشود: هدفگذاری در این مقاله میخواهیم به زبان ساده یاد بگیریم که هدفگذاری چیست، چرا مهم است و چطور میتوانیم هدفگذاری درستی انجام دهیم؟
هدفگذاری یعنی چه؟
هدفگذاری یعنی تصمیم گرفتن برای رسیدن به یک نقطه مشخص در آینده. درست مثل زمانی که نقشهای برای سفر میکشیم و میخواهیم از نقطهی A به نقطهی B برسیم، هدفگذاری هم یعنی بدانیم به کجا میخواهیم برسیم و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنیم. مثال ساده: اگر بگویی «میخواهم معدلم در این ترم 19 به بالا شود»، این یک هدف است. اما اگر فقط بگویی «میخواهم درس بخوانم»، این بیشتر یک آرزوست تا هدف.
چرا هدفگذاری مهم است؟
ویژگیهای یک هدف خوب چیست؟ (فرمول SMART)
یک هدف خوب باید «هوشمند» باشد. در زبان انگلیسی، از کلمهی SMART استفاده میشود که پنج ویژگی مهم را نشان میدهد:
چطور هدفگذاری کنیم؟
هدفگذاری یکی از مهارتهای مهم زندگی است که اگر از دوران مدرسه آن را یاد بگیری، نه فقط در درس، بلکه در همهی مراحل زندگی موفقتر خواهی بود. اما هدفگذاری فقط گفتن یک جملهی قشنگ مثل «میخوام موفق بشم» نیست. هدفگذاری یعنی اینکه دقیقاً بدانی چه چیزی میخواهی، چرا میخواهی، و چطور باید به آن برسی. برای اینکه بتوانی بهدرستی هدفگذاری کنی، باید چند قدم مهم را دنبال کنی.
قدم اول شناخت خودت است. قبل از اینکه بخواهی هدفگذاری کنی، باید بدانی چه چیزهایی برایت مهم است، به چه چیزی علاقه داری و در چه چیزهایی قوی یا ضعیف هستی. از خودت بپرس: در چه درسهایی بهتر هستم؟ به چه موضوعاتی علاقه دارم؟ دوست دارم در آینده چه شغلی داشته باشم؟ شناخت بهتر از خودت باعث میشود هدفهایی انتخاب کنی که واقعاً به آنها علاقهمندی و رسیدن به آنها برایت معنیدار باشد.
قدم دوم دستهبندی هدفهاست. هدفها معمولاً به دو دستهی بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم میشوند. هدفهای بلندمدت معمولاً بزرگتر هستند و نیاز به زمان بیشتری دارند، مثلاً قبول شدن در رشتهی پزشکی یا کسب مدال در المپیاد. اما برای رسیدن به این هدفهای بزرگ، باید قدمهای کوچکتر و کوتاهمدتی برداری. مثلاً خواندن روزانه یک فصل زیستشناسی، تمرین حل مسئلهی ریاضی یا مرور هفتگی لغات زبان. همین هدفهای کوچک هستند که تو را به موفقیتهای بزرگ میرسانند.
قدم سوم این است که هدفهایت را به روش SMART بنویسی. SMART یک فرمول پنجمرحلهای برای هدفگذاری است که میگوید یک هدف خوب باید مشخص (Specific)، قابل اندازهگیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط با مسیر زندگیات (Relevant)، و زماندار (Time-bound) باشد. برای مثال، بهجای اینکه بگویی «میخوام درسم بهتر شه»، بگو: «میخوام تا پایان ترم، نمرهام در ریاضی را از 15 به 18 برسونم». این هدف دقیق، قابلاندازهگیری، واقعبینانه و زماندار است.
قدم چهارم برنامهریزی برای رسیدن به هدف است. هیچ هدفی بدون برنامهریزی قابلدستیابی نیست. وقتی هدف مشخص شد، باید ببینی که چه کارهایی باید انجام دهی تا به آن برسی. مثلاً اگر هدفت گرفتن نمره 18 در ریاضی است، برنامهات میتواند اینطور باشد: هر روز یک ساعت تمرین ریاضی از ساعت 5 تا 6 عصر، حل تمرینهای کتاب، مرور اشتباهات آزمونهای قبلی و شرکت در کلاسهای تقویتی. داشتن برنامه منظم باعث میشود زمانت را بهتر مدیریت کنی و کمتر دچار استرس شوی.
قدم پنجم بررسی منظم عملکرد است. رسیدن به هدف یک مسیر چندروزه یا چندساعته نیست. باید به صورت منظم بررسی کنی که چقدر به هدفت نزدیک شدهای. هر هفته یا هر چند روز یکبار، از خودت بپرس: آیا به برنامهام عمل کردم؟ چه چیزهایی خوب پیش رفت؟ کجاها مشکل داشتم؟ اگر لازم بود، برنامهات را اصلاح کن. گاهی ممکن است متوجه شوی زمان مطالعهات کافی نبوده یا روش خواندنت نیاز به تغییر دارد. این بازبینیها کمک میکنند در مسیر بمانی و اشتباهات را سریعتر اصلاح کنی.
قدم ششم پاداش دادن به خودت است. انسان بهصورت طبیعی با تشویق انگیزه میگیرد. وقتی به یکی از هدفهایت میرسیحتی اگر کوچک باشدحتماً برای خودت یک جایزه در نظر بگیر. مثلاً دیدن یک فیلم مورد علاقه، خوردن خوراکی محبوب یا چند ساعت استراحت. این پاداشها باعث میشوند احساس موفقیت کنی و انرژی بیشتری برای ادامه مسیر داشته باشی. البته یادت نرود که پاداش بعد از انجام کار است، نه قبل از آن!
در نهایت، قدم هفتم این است که از شکست نترسی. شکست بخشی از مسیر موفقیت است. اگر به هدفی نرسیدی، بهجای ناامیدی، سعی کن دلایلش را پیدا کنی. شاید برنامهات بیش از حد سنگین بوده، شاید هدفگذاریات واقعبینانه نبوده، یا شاید نیاز به کمک از معلم، مشاور یا خانواده داری. هیچکس از اول موفق نبوده. موفقترین افراد دنیا هم بارها شکست خوردهاند اما ادامه دادهاند. پس اگر افت کردی، دوباره بلند شو، هدفات را بازنویسی کن و با انرژی بیشتر تلاش کن.
اشتباهات رایج در هدفگذاری
در مسیر هدفگذاری، بسیاری از دانشآموزان ناخواسته دچار اشتباهاتی میشوند که باعث میشود به نتیجه دلخواه نرسند یا زود از ادامهی مسیر خسته شوند. شناخت این اشتباهات به تو کمک میکند که آنها را تکرار نکنی و با آگاهی بیشتری برنامهریزی کنی.
یکی از رایجترین اشتباهها، تعیین هدفهای خیلی کلی و نامشخص است. مثلاً اینکه بگویی «میخوام درسهام خوب بشه» یا «باید بهتر بشم» نمیتونه کمکت کنه، چون نمیدونی دقیقاً قراره چه کاری انجام بدی یا چه نتیجهای بگیری. هدفهایی که واضح و دقیق نباشند، معمولاً عملی نمیشوند و فقط باعث سردرگمی میشوند. همیشه سعی کن هدفهایی مشخص و قابل سنجش بنویسی، مثل: «میخوام در امتحان علوم نمرهی بالای 18 بگیرم.»
اشتباه رایج بعدی، نداشتن زمان مشخص برای رسیدن به هدف است. خیلیها فقط میگویند «یه روزی میخوام موفق بشم» یا «باید فلان کارو انجام بدم»، ولی وقتی برای آن تعیین نمیکنند. این باعث میشود کارها به تعویق بیفتد و هیچوقت شروع نشود. در حالی که اگر بگویی «تا پایان آبان نمرهام در زیست باید به 18 برسه»، ذهن تو برای برنامهریزی و عمل آمادهتر خواهد بود.
یکی دیگر از اشتباهات مهم، مقایسه کردن خودت با دیگران است. شاید ببینی دوستت بدون سختی درسی را میفهمد یا نمرههای خیلی بالا میگیرد و تو فکر کنی «من هیچوقت مثل اون نمیتونم باشم». این نوع مقایسه فقط باعث کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی میشود. یادت باشد که هرکسی شرایط، استعداد و مسیر خاص خودش را دارد. هدفهای تو باید بر اساس تواناییها، علاقهها و پیشرفت شخصی خودت نوشته شوند، نه بر اساس رقابت با دیگران.
همچنین بسیاری از دانشآموزان از شکست خوردن میترسند. این ترس باعث میشود اصلاً هدفگذاری نکنند یا وسط راه آن را رها کنند. باید بدانی که شکست بخشی طبیعی از مسیر موفقیت است. قرار نیست همه چیز از اول عالی پیش برود. اگر بار اول به هدفت نرسیدی، به جای کنار گذاشتن آن، بهتر است بررسی کنی چه چیزهایی اشتباه بوده و دفعه بعد با تجربه بیشتری دوباره تلاش کنی.
جمعبندی
هدفگذاری یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است. اگر از همین الان یاد بگیری چطور هدفگذاری کنی، نه فقط در درس، بلکه در تمام مراحل زندگی موفقتر خواهی بود. مهم نیست کجا هستی؛ مهم این است که بدانی به کجا میخواهی بروی و برایش تلاش کنی. یادت باشد: موفقیت، اتفاقی نیست. موفقیت نتیجهی هدفگذاری درست و تلاش پیوسته است.