صحبت از عشق در نوجوانی مثل راهرفتن روی لبهی تیغ است. عشق و عشق ورزیدن به معنای داشتن محبت شدید به شخص یا چیزی است. امروزه تصویری که از عشق و عاشقشدن در بین مردم جا افتاده این است که شخص عاشق از کار و زندگی خود میافتد و تمام توجه و انرژی خود را معطوف به معشوق و عشقورزی به او میکند. اینکه چرا تصویر عشق در فرهنگ ما اینگونه است و آیا درست است یا خیر، بحث مفصلی است که ما امروز به آن نمیپردازیم. چون بحث اصلی ما در این مطلب، عشق در نوجوانی است.
نحوه برخورد با نوجوان عاشق
ما از همان بچگی تا رسیدن به نوجوانی و بزرگسالی به انحای مختلف عشق را تجربه میکنیم، اما منظور ما عشق و مهروزی به جنس مخالف است. عشق نیز مانند هر احساس دیگری در انسان وجود دارد و هر زمانی ممکن است این احساس در انسان بیدار شود. مخالفت با عشق در نوجوانی و گذاشتن حدومرز سنی برای عاشقشدن، آن هم برای نوجوانان، مانند بسیاری از رفتارهای نادرست دیگر فقط به عصیان بیشتر آنها منجر میشود. پس باز هم مانند هر موضوع دیگری که به نوجوانان مربوط میشود، اولین و مهمترین اصل، «آموزش» است. نمیتوان به هیچ نوجوانی دستور عاشقنشدن داد. وقوع این اتفاق برای هر انسانی و در هر سنی تا حدی غیرارادی و پیشبینیناپذیر است.
اما روش عشقورزی و کنترل آن را میتوان آموزش داد تا از آسیبهای احتمالی این دوره در چنین سنی جلوگیری کرد. پس، پیش از هر اقدام دیگری، در مواجهه با چنین مسئلهای سعی کنید نوجوان خود را درک کنید و نشان دهید که همراه او هستید تا مسیر درستی را طی کند، نه اینکه مخالف او؛ در غیر این صورت با مسئلهی پنهانکاری مواجه میشوید که کار را بهمراتب برای شما سختتر خواهد کرد. نکتهی دیگر در رفتار با نوجوان عاشق این است که هیچگاه او را سر دوراهی قرار ندهید؛ یعنی طوری رفتار نکنید که انگار عشق در نوجوانی پایان زندگی است و مجبور است بین عشق و درسخواندن یا بین عشق و خانواده یکی را انتخاب کند. این دوراهیها او را کلافه میکند و درنهایت نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. به او کمک کنید که بتواند احساس خود را مدیریت کند و بین عشق و مسائل مهم دیگر زندگی خود تعادل ایجاد کند.
بهطور خلاصه در رفتار با نوجوان عاشق باید به این نکات توجه کنید:
- با او مستقیماً مخالفت نکنید؛
- به او آموزش بدهید؛
- او را درک و همراهی کنید؛
- او را بر سر دوراهیها نگذارید؛
- او را مجبور به انتخاب نکنید؛
- به او کمک کنید که احساس خود را مدیریت کند.
مدیریت عشق در نوجوانی چگونه است؟
عشق یکی از لذتبخشترین حسهایی است که انسان در طول زندگی خود تجربه میکند. اگر کنترل و مدیریت عشق در دوران نوجوانی را یاد بگیریم، قطعاً نهتنها آسیبزننده نیست، بلکه پرورشدهنده نیز هست و دیگر نیاز نیست نه بهعنوان والدین نوجوان عاشق و نه بهعنوان یک نوجوان عاشق از آن بترسیم یا فرار کنیم. برای مدیریت عشق در نوجوانی، موارد زیر میتواند کمککننده باشد:
از احساس خود مطمئن شوید؛
اول از همه باید مطمئن شوید که حس شما عشق است. به میزان محبت خود و پایداری آن دقت کنید. اگر این حس همیشگی و بادوام است میتواند عشق باشد، اما اگر فقط گاهی آن را حس میکنید میتوان هیجانی زودگذر باشد؛ چون جوانی دورهی شور و هیجان است و بسیاری از عشقها درواقع هیجانات زودگذرند. پس، حداقل چندماهی به خود فرصت دهید و در این مسیر با حوصله حرکت کنید. بهعلاوه، نشانههای آن را نیز زیر نظر بگیرید تا در مدیریت عشق موفقتر عمل کنید. ازجمله نشانههای عاشقشدن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دلایل دوستداشتن او را بررسی کنید؛
خیلی دقیق به جزئیات و ویژگیهای مثبت و منفی او فکر کنید؛ چه چیز در وجود او شما را جذب میکند و در مقابل چه خصوصیتی در او هست که نمیپسندید. باید خوبیها و بدیهای او، همه را ببینید و با چشم باز بهسمت او قدم بردارید. پس یک فهرست کامل برای خود تهیه کنید.
مشکلات عشق در نوجوانی را بهخوبی بررسی کنید؛
البته منظور این نیست که با بررسی مشکلات از عشق دست بکشید؛ فقط اینکه کشمکشها را هم جزئی از عشق دانسته و بدانید که دوران عاشقی فقط لذت و محبت و خوشی نیست و مشکلات و کشمکشها هم وجود دارند و باید خودتان را برای آنها هم آماده کنید.
مطمئن شوید که عشق شما یکطرفه نباشد؛
حتماً شنیدهاید که میگویند «عشق یهسره دردسره»؛ بله واقعیت هم همین است. درست است که قرار نیست از همان ابتدا که عاشق کسی شدید، او هم عاشق شما شود؛ به همدیگر فرصت دهید تا عشق در هردو طرف بروز پیدا کند. اما اگر دیدید طرف مقابل شما مانند شما نبود، باید از این عشق دست بکشید چون در درازمدت حتماً به شما آسیب خواهد زد.
احترام و اعتماد را در عشق فراموش نکنید؛
عشق بدون احترام و اعتماد عشق نیست. قرار نیست چون عاشق کسی هستید، هر رفتاری را تحمل کنید. لازمهی عشق احترام و اعتماد است. پس عشق خود را نثار کسی کنید که قدر آن را میداند و برای شما و احساستان احترام قائل است. عشق قرار است شما را بزرگ کند، نه خوار و کوچک. عشق به شما اجازهی کنترل طرف مقابلتان را نمیدهد، بلکه باید تلاش کنید تا اعتماد کنید و این اعتماد را در طرف مقابل خود هم ایجاد کنید.
با والدین خود صحبت کنید؛
در مسیر عشق در نوجوانی بیراههها زیادند؛ به قول معروف، «هزار نکتهی باریکتر ز مو اینجاست»، پس خود را از تجربهی والدینتان محروم نکنید و بهسمت پنهانکاری نروید. اجازه دهید والدین در مسیر مدیریت عشق همراهتان باشند. شاید برخی نصایح والدین در ابتدا تلخ باشد، اما قطعاً تلخی آن بیشتر از تلخی ناشی از آسیبهای پنهانکاری نیست.
خط قرمزهای خود را تعیین و رعایت کنید؛
این مورد یکی از مهمترین نکتهها درخصوص مدیریت عشق در نوجوانی است. هرچه سن در زمان عاشقشدن پایینتر باشد، محدودیتها و خطقرمزها بیشتر است. بدون هیچ رودربایستی درمورد خطقرمزهایی که طرف مقابلتان باید رعایت کند با او صحبت کنید و از او بخواهید به آنها پایبند باشد. قرار نیست به خاطر داشتن کسی در کنار خود از اصول خود صرفنظر کرده یا کوتاه بیایید. گفتیم که لازمهی عشق احترام و اعتماد است؛ پس باید به اصول هم احترام بگذارید و کاری کنید که در کنار یکدیگر احساس آرامش کنید.
سخن آخر
عشق یکی از شیرینترین حسها و تجربههای زندگی است. پس بهتر است با آموزش صحیح و نشاندادن راه درست مدیریت عشق به نوجوان خود او را از این حس نترسانیم و باعث نشویم به خاطر عشق زودهنگام خود دچار عذاب وجدان شود.