دبستان در ایران

رده: مقاله
زمان:

تاریخچه دبستان در ایران

آنچه امروز به‌عنوان مدارس دبستان در ایران می‌شناسیم نتیجه سال‌ها تجربه و زحمت فراوان است. نام مدرسه در ایران با سال‌ها مخالفت و تبعیض جنسیتی گره خورده است. بنیان‌گذاران اولین مدارس توهین‌ها، آزارها و کتک‌های فراوانی را تحمل کرده‌اند تا امروز بیشتر کودکان فرصت برابری برای تحصیل و آموزش مناسب پیدا کنند.

قبل از مدارس مدرن

قبل از مدارس مدرن

برای آنکه به شروع دوران مدارس مدرن برسیم باید تا دوران قاجار به عقب برگردیم. در آن زمان کودکان 5 یا 6 ساله به جای مدرسه به مکتب‌خانه می‌رفتند. به معلم‌های مردی که در مکتب‌خانه‌ها درس می‌دادند ملا و به معلم‌های زن ملاباجی می‌گفتند. ملاها و ملاباجی‌ها روزگار خود را با هدایایی نقدی و غیرنقدی خانواده‌ها سپری می‌کردند. درس‌های مکتب‌خانه‌ها هم بیشتر شامل قرآن و شریعت بود و هنوز علوم نوین به آموزش کودکان راه پیدا نکرده بود. البته آموزش در آن زمان به مکتب‌خانه محدود نبود. در کنار مساجد هم مدارسی تحت عنوان حوزه‌های علمیه قرار داشتند که محلی برای آموزش علوم دینی و شریعت اسلام بودند. کسانی‌که در مدارس تحصیل می‌کردند احکام، فلسفه و اصول دین می‌آموختند. معلم‌های این مدارس گاهی در بیرون و گاهی در داخل مدرسه اقامت می‌کردند. از مدارس قدیمی به این شیوه می‌توان به مدرسه و مسجد مشیرالسلطنه (مسجد ساعت)، مسجد و مدرسه معیرالممالک و مسجد و مدرسه مروی اشاره کرد.

نوگرایی و مدارس مدرن

نوگرایی و مدارس مدرن

شکل‌گیری اولین دبستان در ایران به‌واسطه ورود مبلغین مذهبی غربی صورت گرفت. در سال 1254 هجری قمری یک کشیش آمریکایی به نام پرکینز اولین مدرسه ایران را در ارومیه راه‌اندازی کرد. سال بعد اوژن بوره، کشیش فرانسوی، مدرسه‌ای در تبریز ساخت. بعدها او توانست مدرسه دیگری هم در جلفا تاسیس کند. با اینکه این مدارس در گوشه و کنار ایران شکل گرفته بودند اما همچنان آموزش کودکان در مکتب‌خانه‌ها رایج‌تر بود. به‌تدریج با رشد صنعت و علوم مختلف در کشورهای غربی، آموزش‌های تازه رشد می‌کردند. این موضوع باعث شده بود غربی‌ها در صنایع و علوم مختلف پیشرفت بسیاری داشته باشند. در دوران مظفرالدین شاه و با شکل‌گیری مشروطه، نوگرایی در ایران جان گرفت و مدارس ایران هم به تبعیت از غربی‌ها مسیر مدرنیته را پیش گرفتند. البته شکل‌گیری مدارس مدرن در ایران با مخالفت‌ها و مقاومت‌های بسیاری همراه بود.

اولین دبستان در ایران

حتما تا امروز نام دبستان رشدیه به گوشتان خورده است. مدرسه رشدیه در حقیقت اولین دبستان در ایران است. تا سال 1268 تبریز با آنکه سال‌ها از روی تاسیس دارالفنون می‌گذشت آموزش کودکان همچنان در مکتب‌خانه‌ها یا توسط معلم‌های سرخانه انجام می‌شد. تا آنکه میرزا حسن تبریزی به فکر تاسیس اولین دبستان در ایران افتاد. او مدرسه خودش را در ششگلان تبریز تاسیس کرد. میرزا حسن نام مدرسه خود را به تبعیت از دبستان‌های استانبول رشدیه گذاشت. با آنکه قبل از مدرسه میرزا حسن تبریزی، مدارس دیگری در ایران برپا شده بود اما شاید به دلیل ایرانی بودن، میرزا حسن خان با مخالفت‌های شدیدی روبه‌رو شد. مکتب‌داران و کهنه‌فکران به مدرسه رشدیه حمله کردند و میرزا حسن خان هم به ناچار شبانه از تبریز فرار کرد. اما میرزا حسن رشدیه بیدی نبود که با این بادها بلرزد. او چهار بار دیگر هم مدارسی را در تبریز بنا کرد و هر بار با هجوم بدخواهان و حمله به مدرسه مجبور به فرار شد. سپس در مشهد مدرسه جدیدی برپا کرد و باز هم مورد آزار و حمله قرار گرفت. او تا پایان عمر به ساخت مدارس در شهرهای مختلف و مقاومت در مقابل افکار کهنه و پوسیده پرداخت. جمله مشهوری از او وجود دارد که می‌گوید: « مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود.»

اولین دبستان‌های دخترانه در ایران

اولین دبستان‌های دخترانه در ایران

مدارس پسرانه کم‌کم جای خود را در جامعه ایران باز کردند و نظام آموزشی ایران به تدریج تغییر کرد. اما کار برای دخترها سخت‌تر بود. تاریخچه دوره ابتدایی دختران در ایران با نام طوبی آزموده شروع می‌شود. طوبی آزموده پدری روشنفکر و باسواد داشت. به همین علت از کودکی زیر نظر معلم‌های سرخانه آموزش دید و توانست در آن روزگار که تحصیل برای دختران ناممکن به نظر می‌رسید به زبان فارسی، عربی و فرانسه مسلط شود و علوم دوران خود را بیاموزد. دوران نوجوانی او همزمان با سال‌های مشروطه بود. در آن سال‌ها زن‌ها کم‌کم توانایی حضور در جامعه را پیدا می‌کردند و برای رسیدن به مطالبات خود وارد محیط‌های اجتماعی می‌شدند. طوبی که جوان و باسواد بود تصمیم گرفت تا اولین مدرسه دخترانه ایران را با نام پرورش در سال 1282 شمسی برپا کند. این مدرسه چهار روز بیشتر دوام نداشت و با زور و تهدید ماموران دولتی بسته شد.

بی‌بی‌خانم استرآبادی و ساخت دبستانی برای دختران

تنها سه سال طول کشید تا یکی دیگر از زنان پیشرو برای تشکیل دبستان در ایران برای دختران تلاش کند. بی‌بی خانم استرآبادی که به خاطر طنز برنده نوشته‌هایش درباره حقوق زنان شناخته شده است، دختر خدیجه، ملاباجی دربار ناصرالدین شاه، و محمد باقر خان، سرکرده ایل انزان مازندران، بود. شوهرش به جز خدیجه پنج زن دیگر داشت و برای همین خدیجه از ازدواجش راضی نبود. دو فرزندش را به بهانه زیارت کربلا برداشت و بعد از برگشتن از کربلا به دربار رفت. در دربار دوباره ملاباجی شد و همسرش هم چند وقت بعد در دعواهای قومی کشته شد. به این ترتیب بی‌بی‌خانم در دربار بزرگ شد. بی‌بی خانم دختری به نام خدیجه افضل داشت. خدیجه افضل کوچک که بعدها از روزنامه‌نگاران و فعالان بزرگ حقوق زنان شد، در کودکی به تحصیل علاقه داشت. از آنجا که مدرسه‌ای برای دختران وجود نداشت رخت پسرانه بر تن می‌کرد و همراه برادرش به مدرسه می‌رفت. اما طولی نکشید که لو رفت و از مدرسه اخراج شد. همین مسئله بی‌بی‌خانم را مجاب کرد تا برای تاسیس مدرسه دخترانه آستین بالا بزند. در سال 1285 شمسی و همزمان با انقلاب مشروطه بی‌بی‌خانم استرآبادی دبستان دوشیزگان را راه‌اندازی کرد. هرچند اندکی بعد با تهدید مجبور شد دبستان را تعطیل کند، اما نام این مدرسه در تاریخچه دوره ابتدایی ایران ماندگار شد. واضح است که بی‌بی‌خانم دست بردار نبود. او از وزارت معارف کمک خواست ولی به او گفتند که مصلحت در این است که مدرسه تعطیل شود.

دختران پشت نیمکت‌ها

دختران پشت نیمکت‌ها

بعد از ماجرای به توپ بستن مجلس، بی‌بی‌خانم نزد صنیع‌الدوله وزیر معارف رفت و در نهایت موفق شد مدرسه را برای بار دیگر باز کند اما شروطی در کار بود. اول آنکه این مدرسه فقط دخترهای 4 تا 6 ساله را ثبت‌نام کند. دوم آنکه نام دوشیزگان از تابلو مدرسه حذف شود. چون آقای سیدعلی شوشتری درباره نام مدرسه گفته بود: «دوشیزه به معنی باکره است و باکره شهوت‌انگیز!» گشایش مدرسه دوشیزگان یکی از سدهای بزرگی را که در مقابل برابری زنان و مردان قرار داشت، از بین برد. بنابراین بزرگان و روشن‌فکران دیگر هم دست به کار شدند و تاریخ دبستان در ایران دست‌خوش تغییر شد. طبق گزارش نشریه‌ی شکوفه در سال 1331 هجری قمری، در عرض شش سال 63 مدرسه دخترانه با 2500 دانش‌آموز در سراسر تهران راه‌اندازی شدند. در آن زمان از هر هفت دانش‌آموز یکی از آنها دختر بود. چندی بعد طوبی آزمونده مدرسه ناموس را در خیابان فرمانفرما یا وحدت اسلامی کنونی برپا کرد. او برای اینکه با شرایط روز جامعه هماهنگ باشد علوم دینی را در دروس گنجاند و سالی یک بار در مدرسه مراسم روضه‌خوانی برپا می‌کرد. طبیعتا وجود معلم مرد در مدرسه باعث دردسر می‌شد و پیدا کردن معلم زن هم کار دشواری بود. پس خود طوبی دست به کار شد و وظیفه معلمی را برعهده گرفت. او در راه اداره مدرسه از کمک‌های کسانی مانند میرزا حسن رشدیه، نصیرالدوله، سیدجوادخان سرتیپ و ادیب‌الدوله بهره گرفت و پس از مدتی توانست اولین دبیرستان دخترانه تهران را هم تاسیس کند.

تحول آموزش در ایران

مدارسی مانند مدرسه شوکتیه در بیرجند، مدرسه ادب اصفهان، مدرسه مظفریه در رشت و احمدیه در زابل چند نمونه دیگر از اولین مدارس نوین در ایران هستند. کم‌کم وجود مدارس مدرن در جامعه بیشتر پذیرفته شد و نظام آموزشی ایران وارد مرحله جدیدی شد. در سال 1290 شمسی قانون تعلیمات عمومی و اجباری در مجلس به تصویب رسید و در دستور کار دولت قرار گرفت. در آن زمان چهار نوع مدرسه با نام‌های مکاتب ابتدایی دهکده‌، مکاتب ابتدایی بلده‌، مدارس متوسطه و مدارس عالیه شامل این قانون می‌شدند. به این ترتیب تمام دستگاه‌های تعلیم و تربیت خصوصی و دولتی با برنامه یکسان زیر نظر دولت قرار گرفتند. طبق این قانون شش سال برای آموزش ابتدایی و شش سال برای آموزش متوسطه در نظر گرفته شد. در ادامه با افزایش تعداد مدارس دارالمعلمین برای آموزش معلم‌ها تشکیل شد. ده سال بعد از این ماجرا قانون شورای عالی فرهنگ به تصویب رسید. طبق این قانون تمام امور مربوط به مدارس از برنامه‌های درسی تا استخدام و امتحانات در کل کشور یکسان شدند. وزارت معارف موظف شد تا ابلاغیه‌هایی برای تالیف کتاب‌های درسی داشته باشد. در همین زمان درس علوم به مدارس دبستان در ایران اضافه شد. هرچند چند سال بعد به دلیل مشکلات چاپ و کمبود کاغذ درس علوم از بسیار پایه‌ها حذف شد.

تغییرات کتاب‌های دبستان در دوران رضا شاه

در زمان وزارت اعتمادالدوله در سال 1307 بود که تهیه کتاب‌های درسی دبستان‌ها برعهده وزارت معارف قرار گرفت. این کتاب‌ها هم کیفیت بهتری داشتند و هم ارزان‌تر تمام می‌شدند. از نظر محتوایی هم این کتاب‌ها با نیازهای کودکان هم‌خوانی بیشتری داشتند. ده سال بعد نگارش کتاب‌های دوره دبیرستان هم به وزارت معارف سپرده شد. در نتیجه سپرده شدن چاپ کتاب‌های درسی به وزارت معارف کیفیت کتاب‌های درسی به‌طور کل بهبود پیدا کرد. با این حال اشکالاتی هم به این کتاب‌ها وارد بود. برای مثال گفته می‌شد که مفاهیم کتاب‌ها از سطح دانش‌آموزان متوسطه بالاتر است. اما با فرارسیدن شهریور 1320 و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین اوضاع تغییر کرد و درآمد دولت کمتر شد. بنابراین در سال 1324 وزارت فرهنگ تالیف کتب درسی را آزاد اعلام کرد. نظارتی بر چاپ کتاب‌های آزاد وجود نداشت و به همین دلیل مشکلاتی از جمله گرانی، تفاوت در کیفیت و کمیت کتاب‌های درسی و نرسیدن به‌موقع کتب درسی پیش آمد. با این حال به مدت بیست سال چاپ کتاب‌های درسی آزاد بود.

تغییر سیستم آموزشی در مدارس

تغییر سیستم آموزشی در مدارس

در سال 1346 نظام آموزشی ایران از سیستم 6-6 یعنی شش سال ابتدایی و شش سال متوسطه به سیستم 5-3-4 یعنی پنج سال ابتدایی، سه سال راهنمایی و چهار سال متوسطه تبدیل شد. پس سال‌های دبیرستان و دبستان در ایران کوتاه‌تر شدند و مقطع راهنمایی به سیستم اضافه شد. تا سال 1370 نظام آموزشی ایران به همین صورت بود تا آنکه تصمیم بر آن شد تا سال پیش‌دانشگاهی از دبیرستان جدا شود. به این شیوه جدید، اصطلاحا نظام جدید می‌گفتند. تفاوت این نظام با قبلی در این بود که دانش‌آموزان باید برای ورود به پیش‌دانشگاهی باید امتحان می‌دادند و در صورت قبولی می‌توانستند در سال پیش‌دانشگاهی و سپس کنکور شرکت کنند. اما بعدا تعداد داوطلبان کنکور کم شد و امتحان ورودی پیش‌دانشگاهی حذف و ورود به آن اختیاری شد. نهایتا در سال 1389 بار دیگر پیش‌دانشگاهی به دوره متوسطه متصل شد.

نظام آموزشی ایران در سال‌های اخیر

در سال 1388 وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، حاجی بابایی، اعلام کرد که نظام آموزشی بار دیگر به دو دوره شش ساله تقسیم می‌شود. این طرح هم بعد از گذشت تنها یک سال تغییر کرد و اعلام شد که نظام آموزشی به شش سال ابتدایی، سه سال راهنمایی و سه سال متوسطه تغییر پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد تغییرات در مدارس دبستان در ایران تمامی ندارد. در سال 1392 بار دیگر سیستم آموزشی تغییر کرد. این بار چهار دوره سه ساله با نام‌ها دوره ابتدایی اول، دوره ابتدایی دوم، دوره متوسطه اول و دوره متوسطه دوم برای دانش‌آموزان در نظر گرفته شد. به این ترتیب صدای اعتراض کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بلند شد. علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس وقت کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در اعتراض به این اقدام چنین گفت: « 6 سال پیش تصویب کردیم که معاونت پرورشی در مدارس احیا شود اما نه در دولت نهم و نه در دولت دهم، این امر محقق نشده است. تبدیل مقاطع آموزشی به چهار دوره سه ساله، کاملا خلاف سند بنیادین آموزش و پرورش است، ما نگران هستیم با وجود این که شرایط آموزش زیربنایی، محتوایی و عمقی برای تعلیم فرزندانمان مهیا نشده است، این طرح نتواند نتایج ثمر بخشی داشته باشد.» یکی دیگر از عوامل اعتراض تعطیلی مدارس در روز پنجشنبه بود. در نهایت مدارس در روز پنجشنبه تعطیل شدند، هرچند قرار بود این روز به برگزاری اردوهای تفریحی و آموزشی و کسب مهارت‌های جدید اختصاص پیدا کند.

b xpx
# / b
xpx b
# / b

افزودن
b
/ /
: