به اهتمام رحمت سیفی رسالت خانوادهها، ایجاد مکانی است برای پرورش ایمان، نظم، عشق، آرامش و نیز فراهم کردن فرصتهایی برای هر فرد تا بتواند به گونهای مسئولانه مستقل شود و به گونهای مؤثر احساس تعلق و دلبستگی نماید تا بتواند به مقاصد شایستهای در اجتماع دست یابد. اگرچه پارهای اصول برای دستیابی به این مهم، میان تمام خانوادهها مشترک است اما هر خانواده بسته به فرهنگ، اهداف و آداب خود میتواند اصولی را به رسالتنامهی خانوادگی بیفزاید؛ هماهنگی تربیتی و تقسیم درست وظایف از اصول لازمالاجرایی است که هر خانواده برای رسیدن به رشد اجتماعی، روانی، زیستی و بقای اعضای خانواده میبایست در نظام خانوادگی خود در نظر بگیرد.
نحوهی تربیت و تقسیم وظایف در خانواده
آدلر، روانشناس معروف معتقد است که امکان ندارد زن و شوهری بتوانند خوشبخت زندگی کنند مگر اینکه مفهوم برابری را بپذیرند. به نظر وی روابط دموکراتیک پیشتر از آنکه سیاسی باشد پدیدهای تربیتی است. وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنند قطعأ در بسیاری از موارد شبیه هم نیستند، آنها ژنتیک متفاوت، تجربیات متفاوت و خانوادههای متفاوتی دارند و دو انسان کاملأ متفاوتند؛ اما معمولأ به حدی از پذیرش هم میرسند که تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند؛ اما با تولد فرزند، داستان عوض میشود؛ اختلافها خود را نشان میدهند و تصمیمگیری بر سر اینکه کدام نظر یا شیوهی تربیتی باید اجرا شود سخت میگردد.
استقلال کودک
کودک باید محدود شود یا آزاد؟ باید تحت نظر والدین لباس بپوشد یا هرجور خودش دلش میخواهد انتخاب کند؟ حتی اینکه وقتی زمین میخورد باید او را در آغوش کشید و نوازش کرد یا بیاعتنا ماند تا یاد بگیرد خودش بلند شود؟ اینها موضوعات بحث برانگیز و بیپایانی در زندگی مشترک است که گاه طاقتفرسا و بسیار آسیبزا میشود. در گذشتههای دور وظایف زن و مرد با مرزی بسیار دقیقتر از امروز تعیین شده بود. مردها بیرون از خانه کار میکردند و زنان داخل خانه، اما امروز درصد بالایی از زنان شاغل هستند و از طرفی امروز دیگر کار خانه برای مردها غریب نیست و این تفکر که کار خانه فقط وظیفهی زن است از بین رفته است، با این حال باز هم گاهی زن و شوهرها نمیتوانند در امر تقسیم کار به توافق عادلانه برسند و همواره در جهت تربیت صحیح فرزندان و تقسیم وظایف با هم مشکل دارند.
آسیبشناسی
واقعیت این است که آسیبهای ناشی از ناهماهنگی تربیتی والدین بر فرزندان، معمولأ بیشتر از زمانی است که تنها یک روش تربیتی، روش پدر یا روش مادر در خانه اجر میگردد. البته اگر یکی از والدین از اختلال روانی شدید رنج میبرد یا اعتیاد دارد و کنترلی بر رفتار خود ندارد، این موضوع لزومأ صادق نیست. از جمله آسیبهای جدی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- از بین رفتن قدرت و اقتدار والدین: اگر پدر میتواند با مادر مخالفت کند و هر چه دلش میخواهد به او بگوید، چرا فرزند نتواند؟ اگر مادر میتواند نسبت به پدر بیاعتنا باشد، چرا فرزند این کار را نکند؟
- قانونگریزی و قانونگذاری در بچهها: بچهها یاد میگیرند که خانهی آنها قانون مشخصی ندارد و اصلأ دلیلی ندارد که مطابق قوانین رفتار کنند. زیرا قانون توسط یک والد وضع و توسط والد دیگر کاملأ نقض می گردد. در این صورت است که بچهها قانونگریز میشوند و از طرفی دیگر، بچهها خود قانونگذار شده و والدین را مجبور به اجرای آن مینمایند.
- انباشته شدن کارهای انجام نشده: اهمالکاری و تقویت حس بیمسئولیتی در افراد خانواده.
- احساس خستگی: مورد سوء استفاده قرار گرفتن از سوی فردی که بار تمام مسئولیتها را به دوش میکشد.
راهکارهای مناسب جهت هماهنگی تربیتی و تقسیم وظایف
- اولین قدم برای هماهنگی تربیتی این است که والدین بخواهند به این هماهنگی برسند، بنابراین باید خشمی را که از موضوعات دیگر مانده و رقابت جویی را از تربیت فرزند جدا سازند.
- هر کدام از والدین لیست انتظارات خود را دقیق، روشن و عملیاتی، یعنی قابل اجرا تهیه نمایند، مثلآ میخواهم فرزندم منظم باشد یک کلی گویی است، منظور شما از منظم بودن چیست؟
- لیستها را کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنید، موارد مشترک را علامت زده و سپس به قوانینی که هر دو بر سر آن توافق دارید یعنی یک راه حل میانه برسید؛ به عنوان مثال، مادر معتقد است که بچهها ساعت 8 بخوابند و پدر اعتقاد دارد که بچهها میتوانند تا آخر شب بیدار بمانند. ساعت 9 تا 10، جهت خوابیدن بچهها یک راه حل میانه برای این مورد میباشد. اما اگر در مواردی که نمیتوانید به یک راه حل میانه برسید باید یکی از طرفین از نظر خود بگذرد، سعی کنید در این حالت تعادلی وجود داشته باشد که هر دو واقعأ راضی باشید. در خصوص موارد غیر مشترک، ابتدا با صحبت کردن به موارد مشترک رسیده، سپس به راه حل میانه برسید.
- بهتر است در تقسیم وظایف مربوط به فرزند و رسیدن به تعادل بین نیازهای فرزند، خانواده و نیازهای شخصی، حقوق برابر بین والدین در نظر گرفته شود. حقوق برابر به این معنا نیست که در همهی امور مثل هم رفتار کنید بلکه معادلها را پیدا کرده و آنها را برابر هم قرار دهید.
- مشاهدهی پدر در حالی که مشغول انجام کارهای منزل است به فرزندان، ارزشهایی مانند اهمیت همکاری و مزیت یک خانوادهی آزاد را میآموزد؛ این بچهها بیشتر احتمال دارد با همسن و سالان خود هماهنگ شوند؛ علاوه بر این، احتمال سرپیچی از آموزگار و ابتلا به افسردگی یا انزوا در میان این کودکان کمتر دیده میشود.