زندگی‌نامه استاد شهریار

رده: مقاله
زمان:

زبان فارسی دومین زبان جهان اسلام است که تاریخی هزار و صد ساله دارد و با وجود تمامی حوادث و اتفاقات پر تب‌وتاب و ناخوشایند، همچنان در دورترین نقاط جهان حضور و نفوذ دارد. ادبیات فارسی از گذشته تاکنون، شاعران و نویسندگان بسیاری به خود دیده است. یکی از بزرگ‌ترین شاعران قرن معاصر محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار است که در سال 1285 هجری شمسی در روستای خوشکناب واقع در آذربایجان متولد شد. او از همان دوره‌ی کودکی در سرودن شعر استعداد خاصی داشت و اولین شعرش را در 4 سالگی به زبان ترکی سرود. 27 شهریور روز درگذشت شهریار، روز شعر و ادبیات فارسی نام گرفته است.

زندگی‌نامه شهریار در یک نگاه

زندگی‌نامه شهریار در یک نگاه

شهریار به سه زبان ترکی، فارسی و عربی تسلط داشت. او دوره‌ی کودکی خود را در روستای خوشکناب و در کنار مردم آذربایجان گذراند؛ سپس به تبریز رفت و تحصیلات اولیه‌ی خود را در مدارس متحده، فیوضات و متوسطه سپری کرد؛ در نهایت به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه‌ی دارالفنون، درس طبابت آموخت. دوره‌ی انترنی را نیز در چند بیمارستان گذراند، تا اینکه در سال آخر به دلیل یک ماجرای عاشقانه، علی‌رغم تلاش دوستانش، ترک تحصیل کرد. او در 25 سالگی به ناچار وارد خدمات دولتی شد، چند سالی را در ثبت احوال نیشابور و مشهد خدمت کرد و بعد از مهاجرت در سال 1315 در بانک کشاورزی تهران مشغول به کار شد. شهریار بعد از شکست در عشق جوانی، در تبریز با یکی از اقوام خود به نام عزیزه عبدالخالقی، معلم 21 ساله، ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی شد. آثار و اشعار او به زبان فارسی و ترکی مورد توجه بسیاری از هنردوستان قرار گرفته است. شهریار در روزهای آخر عمرش به علت بیماری در بیمارستان بستری و نهایتاً در سال 1367 درگذشت. او را بنا به وصیتش در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپردند.

عشق آتشین شهریار

شهریار در اوایل تحصیلش، دلباخته‌ی دختری به نام ثریا امیرطهماسبی شد. ثریا فرزند عبدالله، فرمانده‌ی گارد احمد شاه قاجار بود. آن‌ها با یکدیگر روابط عاشقانه‌ای داشتند. اما ثریا بالاجبار با چراغعلی سالار حشمت، پسر عموی رضا شاه ازدواج کرد. همین موضوع باعث شد تا شهریار از رشته‌ی پزشکی انصراف دهد. بعد از ترک تحصیل در سال 1310 به نیشابور رفت و در نهایت به علت بیماری به تهران بازگشت. ثریا برای عیادت به بیمارستان رفت و شهریار بعد از دیدن او، این شعر معروف را سرود: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی‌وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی / سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست / من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم / دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار / این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود / ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت / اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند / در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین / خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر / این سفر راه قیامت میروی تنها چرا شهریار بعد از درمان نیز در تهران ماند، اما دیگر هیچ ارتباطی با ثریا برقرار نکرد.

آثار و اشعار استاد شهریار

همان‌طور که می‌دانید شهرت شهریار نه تنها در کشور ما، بلکه در دنیا بی‌سابقه است. منظومه‌ی «حیدر بابا سلام» از جمله آثار بسیار معروف او است که در سال 1332 منتشر و مورد استقبال عموم قرار گرفت. این اثر زیبا که به زبان ترکی سروده شده، علاوه بر ایران، در ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز چندین بار به چاپ رسیده است. او در سرودن این اشعار از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است. «حیدر بابا سلام» در حقیقت از عشق شهریار به مردم آذربایجان نشأت می‌گیرد و از بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری به شمار می‌رود. شهریار در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده بود. از این رو عشق به اهل بیت و ائمه‌ی اطهار علیه‌السلام را می‌توان در اغلب آثار و اشعارش مشاهده کرد. او همچنین به دلیل روحیه‌ی حساس و نوع دوستی، سنگ صبور و همراه اطرافیانش بود. به همین دلیل برخی از آثار و اشعارش نمایان‌گر درد و رنج انسان و بسیار عاشقانه است. او در دوره‌ی جوانی و تحصیل شعر‌های عاشقانه‌ی زیادی سروده است. شعر زیر یکی از آثار مورد توجه او در ادبیات فارسی است دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت / شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست / اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار / به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت بیا که این رمد چشم عاشقان تو ای شاه / نمی‌رمد مگر از توتیای گرد سیاهت بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست / تویی که سوده کمربند کهکشان کلاهت جمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دید / به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت در انتظار تو می‌میرم و در این دم آخر / دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک / اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت تنور سینه ما را ای آسمان به حذر باش / که روی ماه سیه می‌کند به دوده آهت کنون که می‌دمد از مغرب آفتاب نیابت / چه کوه‌های سلاطین که می‌شود پَر کاهت تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی / که سر جهاد توی و خداست پشت و پناهت خدا و بال جوانی نهد به گردن پیری / تو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت شهریار بیش از 28 هزار بیت شعر به زبان فارسی و سه هزار به زبان ترکی آذری سروده است که نه تنها در ایران، بلکه تمامی کشورهای جهان شهرت دارند. به گونه‌ای که مجموعه‌ی « حیدر بابا سلام » در برخی از دانشگاه‌های دنیا مورد بحث رساله‌ی دکترا قرار گرفته است.

شهریار در اشعار دیگر شاعران بزرگ

شهریار در اشعار دیگر شاعران بزرگ

ادبیات فارسی مدیون شاعرانی چون شهریار است. آثار شهریار به حدی در بین مردم محبوبیت دارند که شاعران بزرگ زیادی در اشعارشان از او یاد کردند. در این بخش به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم. ه.ا.سایه: ترانه غزلی دلکشم مگر نشنفتی / که رام من نشدی آخر ای غزاله دمیده خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم / که دوش گوش دلم شعر شهریار شنید. نیما یوشیج: رازی است که آن نگار می‌داند چیست / رنجی است که روزگار می‌داند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست / من دانم و شهریار می‌داند چیست. مهرداد اوستا: شعر همان عشق که با شهریار / کرد سرافرازی و نام آوری شعر همان فتنه و آذرم و راز / کز نگه دوست کند دلیری مهدی اخوان ثالث: شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی / نازنینا، تو همان پاک‌ترین پرتو جامی ای برای تو بمیرم، که تو تب کرده‌ی عشقی / ای بلای تو به جانم، که تو جانی و جهانی شهریار علاقه‌ی زیادی به هنرهای شعر، موسیقی و خوشنویسی داشت. در فرهنگ ملی ایران، به خاطر آثار و اشعار ارزشمندش، تاریخ درگذتشش را روز بزرگداشت شعر و ادب پارسی نامیدند.

b xpx
# / b
xpx b
# / b

افزودن
b
/ /
: