به اهتمام فهیمه سادات حسینی لواسانی توانایی در درک دیگران یکی از مهمترین مشخصاتی است که ما را تبدیل به یک انسان کاملتر میکند. همدلی کردن، افراد را به یکدیگر وصل میکند و همکاری را در بین آنها گسترش میدهد. تحقیقات نشان داده، اگر کودکی در سن 7 سالگی سطوح بالاتری از همدلی را نشان دهد، این کودک تا سن 9 سالگی از طرف دیگر کودکان پذیرفتهشدهتر است و آنها چیزهای بیشتری دارند تا با دیگران به اشتراک بگذارند. بعضأ مادران و معلمین نگران هستند که ما در دنیایی که پر از خودخواهی، خشونت و تضاد است چطور میتوانیم همدلی کردن را به کودکان خود بیاموزیم. این مقاله توسط گروهی از روانشناسان رشد نوشته شده است. این روانشناسان معتقدند که کودکان از سنین بسیار پایین احساس همدلی میکنند و به دنبال این هستند که آیا روشی وجود دارد که والدین این همدلی کردن را در کودکان خود گسترش دهند؟
همدلی کردن چیست؟
همدلی کردن، یعنی درک موقعیتها و وضعیتهای احساسی ناخو شایند در دیگران و نشان دادن توجه به آنها. این احساس اغلب با احساسات دلسوزی برای افرادی که دچار استرس شدهاند، همراه میباشد. همدلی کردن از همدردی کردن متفاوت است. اگر فردی گریه کند و شما نیز دوست داشته باشید با او گریه کنید در حقیقت شما همدردی میکنید. در این صورت حتی ممکن است شما تحت تأثیر احساسات طرف مقابل قرار گیرید و احساس غم یا استرس فراوان کنید. در همدلی کردن بر خلاف همدردی کردن، فرد فاصله خود را با طرف مقابل حفظ میکند. در نتیجه فرد به شدت تحت تأثیر احساس طرف مقابل قرار نمیگیرد و در عوض میتواند رفتارهای حمایتگرانهی اجتماعی از خود نشان دهد؛ مانند اینکه میتواند به دیگری کمک کند و یا داشتههای خود را با او سهیم شود.
مثال:
- همدردی کردن: پدر دوستم بیمار است، من همراه دوستم بسیار غصه میخورم، گریه میکنم و این احساس را به او القا میکنم که چه فاجعهای در راه است.
- همدلی کردن: من به دوست خود نشان میدهم که احساسات او را درک میکنم. در بسیاری از جاها در کنار دوست خود هستم و هر زمان نیاز به کمک دارد سعی میکنم به او کمک کنم و یا راه حلهایی به او پیشنهاد میدهم که بتواند این شرایط را با رنج کمتری سپری کند. به عنوان مثال به او پیشنهاد میدهم سعی کند مقداری از وقت خود را با ورزش و یا با دوستان صمیمی خود بگذراند تا بتواند خود را برای این روزهای سخت آماده کند.
همدلی با دیگران از بدو تولد
تحقیقات نشان دادهاند که کودکان از بدو تولد تمایل به نشان دادن همدلی با دیگران را دارند. اما در سنین بالاتر چه چیزی موجب میشود که کودکان احساس همدلی خود را افزایش دهند؟ پاسخ این است که کودکان باید نقطه نظرات دیگران را درک کنند. آنها باید بتوانند درک کنند که دیگران دانش و احساساتی متفاوت از آنها را دارند که این مسأله ناشی از دیدگاههای مختلف در افراد میشود. به عنوان مثال کودکی که میخواهد فوتبال بازی کند باید بتواند درک کند که دوست او تمایل متفاوتی از او دارد و دوست دارد مثلأ بازی فکری انجام دهد و یا اینکه دوست او که در حال لبخند زدن در برابر والدینش است، در حقیقت بسیار ناراحت است زیرا هدیهی مورد علاقهی خود را دریافت نکرده است. یک تحقیق شامل 6432 کودک از 2 تا 12 سال نشان داد که توانایی درک دیدگاه دیگران و رفتارهای حمایتگرانه به هم ارتباط دارند. این تحقیق نشان داد که رفتارهای حمایتگرانهی اجتماعی مانند کمک کردن و سهیم شدن زمانی افزایش پیدا میکند که فرد بتواند دیدگاههای دیگران را درک کند.
استدلال استنتاجی
یکی از روشهایی که ما میتوانیم همدلی را به کودکان یاد دهیم این است که استدلال استنتاجی را در آنها قوی کنیم. در این روش والدین و معلمین بر روی پیامدهای رفتار کودک در تعاملات اجتماعی تأکید میکنند. برای مثال، زمانی که کودک وسایل دیگران را به زور از دست آنها میکشد، والدین میتوانند از او بپرسند: تو چه احساسی پیدا میکنی اگر دوستت به زور وسایلت را از تو بگیرد؟ از این طریق کودکان میآموزند که چطور رفتارهای آنها بر روی احساسات و افکار دیگران تأثیر میگذارد. این کار به همدلی کردن کمک کند. آقای برد فارانت تحقیقی انجام داد که در آن مشخص شد کودکانی که مادران آنها تلاش میکنند تا این کودکان قضایا را از دیدگاه کودکان دیگر ببینند بیشتر به دیگران کمک میکنند و از دیگران مراقبت میکنند.
به کودکان بگوییم به دیگران کمک کنند
روش دیگری که میتوانیم به کودکان همدلی را بیاموزیم این است که به آنها بگوییم به دیگران کمک کنند و یا وسایل خود را با دیگران سهیم شوند. از این طریق میتوانیم به آنها بگوییم که به چه صورت میتوانند فرد مؤثر و پذیرفتهشدهای در جامعه باشند. ما این کار را از طریق گفتگو کردن با کودک انجام میدهیم. زمانی که والدین و معلمین با تفکر صحیح وارد صحبت کردن با کودکان میشوند در این گفتگوها توجه کودک را به نیازها، احساسات و تمایلات دیگران جلب میکنند که این کار همدلی کردن با دیگران را افزایش میدهد.
مثال:
معلم: تو میدانی چرا صدرا زنگ تفریح با تو صحبت نکرد و دوست داشت وقتش را با دوستان دیگرش بگذارند؟ آریا: میدانم، زیرا او با من قهر است. او اصلأ من را دوست ندارد و دوست دارد با دیگران بازی کند. معلم: من با صدرا صحبت کردم. صدرا به من گفت که تو را دوست دارد و دوست دارد دوستیش را با تو ادامه دهد. اما چیزی که صدرا را ناراحت میکند این است که او میگوید تو دوست داری همیشه رییس باشی و به او اجازه نمیدهی که بازی مورد علاقهاش را انجام دهد. در مثال بالا، آریا با نیازها، تمایلات و افکار صدرا آشنا میشود و میتواند ماجرا را از دیدگاه دیگری مورد بررسی قرار دهد. این آموزش همدلی در یک نوع گفتمان بسیار سنجیده از طرف معلمین و والدین امکانپذیر است.