بحث آموزش خلاقیت به دانش آموزان، موضوع بسیار مهمی است که بدون شک در آینده و سرنوشت دانش آموزان تاثیر مثبت زیادی خواهد داشت. ولی اگرقرار باشد در جامعهای مفهوم خلاقیت و آموزش خلاقیت به دانش آموزان توسعه یابد؛ مسئولین باید در درجهی اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند. چرا که اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نباشد، هر تلاشی از نظر کیفیت و محتوا بینتیجه خواهد بود. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعهی خلاقیت را ایجاد کنیم، هرچه تلاش کنیم و توان علمی خود را افزایش دهیم، باز هم نمیتوانیم به توسعهی پایدار دست یابیم.
خلاقیت و شخصیت فردی
خلاقیت نه تنها به هوش و تفکر، بلکه به شخصیت فردی دانش آموزان نیز مربوط است؛ از این رو، مسئلهی تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان، از مسائل بسیار مهمی است که باید مورد توجه والدین و مربیان قرار گیرد. مربیان و معلمان باید شرایط لازم برای ذهن خلاق را در مدارس فراهم کنند و باید مفاهیم علوم مختلف را در تدریس خود بگنجانند تا بدین وسیله دانش آموزان بتوانند با مسائل زندگی خلاقانه برخورد کنند.
مفهوم خلاقیت
فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. در حقیقت خلاقیت، توانایی فرد برای تولید ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیاء جدید و بازسازی آنها در علوم و سایر زمینهها است. بنابراین میتوان اینگونه گفت که خلاقیت، توانایی مشاهدهی اشیاء با روشها و شیوههای جدید، یادگیری از طریق تجربیات گذشته و ارتباط آن به موقعیتهای جدید، تفکر در راستای برداشتن موانع و خطوط نامتعارف، استفاده از دیدگاههای غیر سنتی برای حل مسائل، خلق و ابداع، طی کردن مراحلی فراتر از اطلاعات داده شده و ... است. بدین ترتیب فرآیند آموزش و یادگیری میتواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکلگشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
آمادهسازی آموزش خلاقیت به دانش آموزان ابتدایی
اغلب صاحبنظران معتقدند اولین گام در آموزش خلاقیت به دانش آموزان، به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی و آموزشی است. کارل راجرز میگوید: «واضح است که خلاقیت را نمیتوان با اجبار و فشار به وجود آورد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند.» آموزش و پرورش باید شرایط لازم برای آموزش خلاقیت به دانش آموزان و نوآوری معلم، به ویژه در دورهی ابتدایی که زیر بنای تعلیم وتربیت است را فراهم کند. سازمان آموزش و پرورش باید بتواند شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی را برای پرورش خلاقیت فراهم کند، در غیر این صورت هر عامل مثبتی در مسیر خلاقیت نه تنها مؤثر نخواهد بود، بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.
معلم خلاق و نقش او در آموزش خلاقیت به دانش آموزان
دانش آموزان در مقام فراگیرنده، به شدت تحت تأثیر رفتار معلمان قرار دارند. در دورهی ابتدایی اثرپذیری، نقشپذیری و انعطافپذیری در دانش آموزان بیشتر است. بنابراین باید قبل از آموزش خلاقیت به دانش آموزان، سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلاق پرورش دهید. چنانچه معلم، آموزش خلاقیت را صرفأ به صورت کلامی ارائه دهد و به صورت عملی خلاق نباشد، افکار دانش آموز باعث تضاد و تناقض میشود. اگر احساس و عاطفهی خود را به شکل خلاقانهای بروز ندهید، هرچه تلاش کنید نمیتوانید به خوبی آموزش عملی، باعث پرورش خلاقیت آنها شوید. بنابراین شاید بتوان اینگونه بیان کرد که اولین و مهمترین گام در پرورش خلاقیت و آموزش آن به دانش آموزان، تلاش برای پرورش خلاقیت خود معلمان و مربیان است. بی آرتورا کارین و رابرت بیساند دربارهی نقش خلاقیت معلم در کلاس مینویسند: معلمانی که از خود رفتار خلاق نشان میدهند، محیطهای کلاس درسی را به وجود میآورند که خلاقیت را ارتقا میدهد. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلاس خود پرهیز میکنند.
خلاقیت در کلاس
معلم دورهی ابتدایی، باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلاقیت و آموزش خلاقیت به دانش آموزان در کلاس درس در نظر بگیرد تا بتواند در این زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:
- نیازمند نوگرایی، انعطافپذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
- اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی، فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلاقیت در دانش آموز خواهد بود.
- اعتماد به نفس معلم باعث رشد اعتماد به نفس در دانش آموزان ابتدایی و خلاقیت آنان است.
- خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانش آموز زمینهی فن پرورش خلاقیت است.
- میل به تجربههای آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سؤال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهتدهی ذهنی دانش آموز، برای رشد خلاقیت در دورهی ابتدایی ضروری است.
- فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانستههای خود و تقویت مثبت دانش آموز ابتدایی در پرورش خلاقیت تأثیر بسیار دارد.
- بازی و فعالیتهای آزاد و انعطافپذیر کلاس سبب رشد افکار و احساسات خلاقانه میشود.
- معلم شوخطبع، خوشرو و دارای علایق هنری باعث تحریک در رشد خلاقیت میشود.
- پرهیز از دانش جدید، روشهای تازه، فکر نو، برنامههای جدید و ابراز وجود مانع رشد خلاقیت است.
- گرایش به روشهای تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشهای، روح خلاقیت را در دانش آموز ابتدایی میکشد.
- نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلاقیت است.
- رشد علمی، تجربهی کلاسی، ارزشیابی مستمر، خود از عوامل رشد خلاقیت است.
پرورش خلاقیت در خانواده
- به اندیشهها، ایدهها و نظرهای فرزندانتان بیاعتنا نباشید و آنها را بیاهمیت و ناچیز نشمارید.
- فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانهها آشنا کنید تا پشتوانهی فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
- در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
- با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.
- طوری رفتار نکنید که گویی فقط آنچه بزرگترها انجام میدهند اهمیت دارد.
- به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که میخواهد انجام دهد پیشاپیش برنامهریزی کند و آیندهنگر باشد.
- اگر فرزندتان گوشهگیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
- ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاههای صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
- تأکید زیاد بر نمرهی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن: این مسئله یکی از شایعترین موانع رشد خلاقیت است. تازمانی که دانش آموزان ملاک خوب بودن را نمره بدانند، هدف آنها کسب بهترین نمره میشود در نتیجه تلاش برای خلاقیت معنایی نخواهد داشت.
- روشهای تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری: به کارگیری روشهای سنتی که در آن غالبأ معلم بیشترمبتنی بر سخنرانی و استفاده از مهارت کلامی تدریس میکند، دانش آموز مجالی برای بروز استعدادهای خلاق خود نمییابد.
- عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت: معلمی که شناخت صحیحی از خلاقیت، موانع و روشهای پرورش نداشته باشد، نه تنها نمیتواند اقدامی برای بروز استعدادهای خلاق دانش آموران انجام دهد، بلکه ممکن است کلاس درس را به محیطی تبدیل کند که خلاقیت دانش آموزان سرکوب شود.
- فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیتهای خلاق دانش آموزان: کمبود امکانات باعث میشود انجام برنامههای پرورش خلاقیت در کلاس با مانع و شکست روبهرو شود، که این کمبودها در بسیاری از موارد تأثیری مخرب در علاقه و انگیزهی دانش آموزان دارد.
- اهداف و محتوای کتابهای درسی: هنگامی که فقط اهداف و محتوای کتاب درسی مورد توجه قرار گیرد، دانش آموزان، آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهند داشت که پا در چارچوب کتاب درسی خود فراتر بگذارند، در نتیجه یاد میگیرند که صرفأ در محدودهی کتاب درسی خود بیندیشند.
- توجه نکردن به تفاوتهای فردی دانش آموزان: هر دانش آموز علاوه بر اشتراکاتی که با سایر دانش آموزان دارد، یک انسان منحصر به فرد است و تا زمانی که معلم دید یکسانی به دانش آموزان داشته باشد، مانع اساسی محسوب میشود و به ویژه سرخوردگی دانش آموزان فعال را به دنبال خواهد داشت. لازم به ذکر است که یادآور شویم در این زمینه، نباید با مقایسه و تخریب دانش آموزان ضعیف، اعتماد به نفس و امکان پرورش و رشد خلاقیت را از آنها بگیرید. بنابراین لازم است که در اینباره، بسیار زیرکانه و محتاطانه برخورد کنید به گونهای که دانش آموز، هم متوجه تفاوتش با سایر دانش آموزان شود و هم با قدرت بیشتری سعی در بالا بردن خود کند.
- ارائهی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان: وقتی که به دانش آموزان تکالیف زیادی میدهند، دانش آموز ناچار است تمام وقت و انرژی خود را صرف انجام تکالیف کند. این کار باعث میشود که زمان کافی برای انجام فعالیتهای دیگر را نداشته باشد. علاوه بر این باعث بیمیلی و بیعلاقگی آنها نسبت به فعالیتهای دیگر میشود.
راه حلهای پیشنهادی معلمان
- تدوین و اجرای سیاستهای انگیزشی و تشویقی برای همکاران
- آموزش نیروی انسانی توسط اساتید مجرب در قالب کارگاههای تابستانی
- طرح موضوع به صورت کاربردی در جلسات شورای معلمان
- تشویق معلمان به آزمایش کردن و به کار بردن روشهای تازه
- ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و رهبران رسمی مدارس برای به کار بردن یافتهها و روشهای نوین
- تشخیص ارزش کار و تشویق افرادی که به آزمایش روشهای نوین مبادرت میورزند.