اگر از قدیمیترها بپرسید که کودکان برای موفقیت به کدام مهارت های زندگی نیاز دارند، قطعا آشپزی، خیاطی، نجاری و تعمیر وسایل خانه در صدر فهرست خواهند بود. اما آیا واقعا مهمترین مهارتها در دنیای جدید به چنین مواردی محدود میشود؟ قطعا نه. دیگر دوران فوتوفنهایی که نسل به نسل بین خانوادهها دست به دست میشد گذشته است. چه اهمیتی دارد کودکانمان از الان بدانند قرمهسبزی چطور پخته میشود وقتی میتوانند در سی ثانیه آن را گوگل کنند؟ مهارت های زندگی هم مثل هزاران چیز دیگر تعریف جدیدی پیدا کرده است. کودکان ما بدون مجهزشدن به این مهارتهای جدید هیچ شانسی برای پیروزی در مقابل زندگی پیچیدهی قرن بیستویکمی و عصر هوش مصنوعی نخواهند داشت. در این مقاله 12 مهارت حیاتی برای زندگی را مرور میکنیم، همچنین به این میپردازیم که معلمان یا والدین چطور می توانند این مهارتها را در کودکان یا نوجوانان نهادینه کنند.
منظور از مهارت های زندگی چیست؟
مهارتها را میتوان به دو دستهی کلی مهارتهای نرم و مهارتهای سخت تقسیم کرد. همهی مهارتهای سخت به ابزار وابسته هستند و با دانستن یکسری تکنیک میتوان آنها را به دست آورد. برای مثال نجاری یک مهارت سخت است. زیرا نیازمند داشتن مهارت در کار با ابزاری مثل چکش و اره است. یا فرض کنید کار با نرمافزاری مثل فتوشاپ یک مهارت سخت است. اگر بتوانید کار با فضا و ابزارهای فتوشاپ را یاد بگیرید میتوانید از امکانات آن استفاده کنید. در گذشتههای نهچندان دور که هنوز اینترنت وجود نداشت یا در دسترس همه نبود، منابع آموزشی برای یادگرفتن مهارتهای سخت بسیار کم بود و تنها افراد خاصی میتوانستند به آنها دسترسی پیدا کنند. هزینهی آموزش بسیار بالا بود و بنابراین کمتر کسی شانس یادگیری حرفههای مختلف را پیدا میکرد.
اما با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، همه میتوانند به صدها یا هزاران منبع آموزشی برای هرچیزی که فکرش را بکنید، دسترسی پیدا کنند. اگر باور نمیکنید همین الان یک مهارت سخت را در گوگل یا یوتوب سرچ کنید و ببینید چطور می توانید کاملا رایگان و بدون هیچ معطلی از آنها استفاده کنید. به همین دلیل است که تعریف امروزی از مهارت های زندگی نسبت به گذشته کاملا زیر و رو شده است. حالا که ابزارها در اختیار همه قرار دارند و فاصله شما تا آموختن یکی از این مهارتها فقط چند کلیک است، برای اینکه بتوانید از دیگران متمایز شوید نیاز به مهارتهای جدیدی خواهید داشت.
12 مهارت زندگی اصلی برای کودکان و نوجوانان
این روزها بازار کتابها و ویدیوهای انگیزشی و توسعهی فردی بسیار داغ است و در ویترین هر کتابفروشی یا در پستهای هر بلاگری میتوانید نشانههایی از محتواهای این چنینی را ببینید. درمورد مهارت های زندگی برای کودکان و نوجوانان هم محتواهای بسیاری وجود دارد. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد، اعتبار این منابع است. یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل متحد که همواره برای بهبود زندگی کودکان در سراسر جهان تلاش میکند، 12 مهارت زندگی لازم و مرکزی برای کودکان و نوجوانان را در چهار دسته تقسیمبندی کرده است:
- حوزهی آموزش شامل مهارتهای تفکر خلاقانه، تفکر نقادانه و حل مسئله؛
- حوزهی اشتغال شامل مهارتهای همکاری، مذاکره و قدرت تصمیمگیری؛
- حوزهی توسعهی فردی شامل مهارتهای خودمدیریتی، تابآوری و ارتباطات؛
- حوزهی شهروندی فعالانه شامل مهارتهای احترام به تنوع، همدلی و مشارکت.
خلاقیت و تفکر خلاقانه
تفکر خلاقانه به معنای نگاه به مسائل از زوایای مختلف یا ترکیب زوایای گوناگون است که منجر به خلق و ابداع ایدههای جدید میشود. برخلاف تصور معمول، تفکر خلاقانه به معنای هرج و مرج یا بینظمی نیست؛ بلکه خلاقیت نیازمند تفکر به شیوهای سیستماتیک، سازمانیافته و هدفمند است. دقت کنید که خلاقیت را با متفاوتبودن اشتباه نگیرید. متفاوت بودن صرفا میتواند زمینهای برای بروز تفکر خلاقانه باشد، اما الزاما خلاقیت نباشد. نکتهی دیگر اینکه خلاقیت در انزوا و تنهایی رخ نمیدهد. به همین دلیل است که مشارکت فعالانه در جمع، ارتباط موثر با دیگران و خوبدیدن و خوبشنیدن از پیشنیازهای بروز خلاقیت هستند. مهارت خلاقبودن در ارتباط مستقیم با مهارتهای حل مسئله، تفکر انتقادی و خودمدیریتی قرار دارد.
تفکر انتقادی
در یک تعریف ساده، تفکر انتقادی یعنی هر چه را میشنوید یا میبینید بهراحتی نپذیرید . این تعریف به معنی مجادله یا ناسازگاری نیست. تفکر انتقادی شیوهای از تفکر است که با آن ایدهها، مفاهیم، دانش و اطلاعات مرسوم را صرفا به دلیل تایید توسط عموم نمیپذیرد. تفکر انتقادی بهمعنی ارزیابی، صحتسنجی و تمیزدادن دادهها برای یافتن بهترین زاویهی دید به وقایع است. در دوران انباشت و انفجار اطلاعات که هر ثانیه و هر لحظه در معرض هجوم دادهها و اخبار و اطلاعات مختلف از هزاران منبع هستیم، داشتن تفکر انتقادی کمک میکند تا در سیلاب دادههای نادرست غرق نشویم. لازمهی دستیابی به تفکر انتقادی، تقویت روحیهی پرسشگری و مشارکت فعالانه در اجتماع است.
حل مسئله
اگر دلایل شکست بزرگترین کمپانیهای جهان را بخوانید، به یک نقطهی مشترک در بیشتر آنها میرسید: فقدان توانایی حل مسئله. منظورمان از مسئله الزاما مسائل بزرگ و پیچیده نیست. گاهی یک مشکل بسیار کوچک میتواند میلیاردها دلار سرمایه را از بین ببرد. بنابراین مهارت حل مسئله یکی از مهمترین مهارت های زندگی برای تمام افراد یک جامعه است. حل مسئله به معنی شکستن یک مسئله به گامهای کوچک، بررسی تمامی راهحلهای ممکن و پیشرفت قدم به قدم بر اساس تحلیل دادهها و امکانات موجود است. استفاده از استراتژی، برنامهریزی، شناخت شرایط و بهکارگیری صحیح منابع برای حل مسئله ضروریست. یکی از عناصر مهم برای رسیدن به این توانایی، تقویت مهارت تفکر انتقادی و تفکر خلاق است. توانایی حل مسئله نه تنها در محیط کاری لازم است، بلکه میتواند کیفیت زندگی شخصی را هم چندبرابر کند.
همکاری و کار گروهی
نیاز به کار گروهی در هر بعدی از زندگی وجود دارد. قرارگرفتن یک فرد با هویت مستقل و ایدهها، افکار و مهارتهای خاص در میان جمعی با افراد متفاوت برای رسیدن به یک هدف مشترک، بهترین تعریف برای کار گروهی است. مواجهه با تعارضها و مدیریت آنها، ارتباط موثر با سایر اعضای تیم و همکاری فعالانه و نه منفعلانه مهمترین نیازها برای همکاری در یک گروه است. همکاری مهمترین پیشنیاز برای توسعهی توانایی حل مسئله است، زیرا خلاقیت و یافتن راه حل برای یک مشکل هرگز نمیتواند در تنهایی و به دور از جمع رخ دهد.
مذاکره
توانایی در مذاکره به معنای برقراری یک ارتباط موثر میان حداقل دو نفر، برای رسیدن هرکدام از طرفین به خواستههای خود است. مهارت مذاکره فقط برای سیاستمداران و مدیرعاملها نیست. مثلا همین که کودک شما بتواند در مهدکودک دوست خود را برای بازی قانع کند یعنی میتواند مذاکرهکنندهی خوبی باشد. بنابراین مذاکره مهارتی است که نیاز به آن از کودکی تا بزرگسالی همیشه حس میشود. از مهمترین مهارت های زندگی برای داشتن مذاکرهی موفق، توانایی برقراری ارتباط موثر با افراد است.
تصمیمگیری
تصمیمگیری یکی از بزرگترین مشکلات نسل جدید است. زیرا بسیاری از کودکان امروزی در معرض توجه بیشازحد والدین خود قرار دارند، به همین دلیل از استقلال کافی برای تصمیمگیری درست و منطقی برخوردار نیستند. قدرت درک شرایط محیطی، تفکر تحلیلی، قدرت تحلیل و بررسی دادهها و نگاه طولانیمدت به دور از احساسات زودگذر از پیشنیازهای لازم برای رسیدن به این مهارت زندگی محسوب میشوند.
خودمدیریتی
مهارت خودمدیریتی از مجموعهای از مهارت های زندگی جزئیتر تشکیل میشود. خودآگاهی و شناخت نقاط قوت و ضعف و تسلط کامل به تمام ویژگیهای خود یکی از عناصر لازم برای خودمدیریتی است. اینکه کودک یا نوجوان متوجه باشد که چه روحیاتی دارد، در چه شرایطی میتواند بهترین عملکرد را داشته باشد، برای بهبود کدام یک از ویژگیهای شخصیتی خود نیاز به کمک دارد و چطور میتواند در شرایط بحرانی بر خود مسلط شود همگی از لازمههای مهارت خودمدیریتی هستند.
تابآوری
زندگی شبیه فیلمهای کارتونی خوش آب و رنگ نیست که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود. بلکه زندگی مجموعهای از پیچیدگیها و شرایط دشوار است و به افرادی نیاز دارد که بتوانند دربرابر تمام شرایط ناگوار و غیرمنتظره انعطاف و استقامت به خرج دهند. مهم ترین پیشنیاز برای تابآوری، مهارت خودمدیریتی است. کودکان باید بتوانند از سنین پایین چنین مهارتی را در خود رشد و توسعه دهند تا بتوانند در مراحل مختلف زندگی خود با حداقل آسیبها موقعیتهای دشوار را پشت سر بگذارند.
ارتباطات موثر
مهارتهای ارتباطی از بزرگترین قربانیهای عصر اینترنت و شبکههای اجتماعی هستند. کودکان و نوجوانان امروزی بیشتر وقت خود را در اینترنت و با ارتباطات مجازی میگذرانند. بسیاری از آنها فرصت برقراری ارتباطات عمیق انسانی را در اختیار ندارند. به همین دلیل وقتی وارد فضاهای جدی مثل دانشگاه یا محیط کار میشوند در برقراری سادهترین ارتباطات ناتوانند. یک ارتباط موثر به مهارت های زندگی مثل شنیدن فعال، شناخت و پذیرش احساسات دیگران، احترام به نیازهای مختلف افراد، اعتمادبهنفس و مقابله با استرس و خشم نیاز دارد. اگر هرکدام از این مهارتها بهدرستی توسعه داده نشوند، فرد از برقراری هرگونه ارتباط درست عاجز خواهد بود.
احترام به تنوع
جهان قرن بیستویکم دیگر جایی برای دیدگاههای صفر و یکی ندارد. ما در دورانی زندگی میکنیم که به هویت فردی بیشترین بها داده میشود و افراد همیشه تشویق میشوند تا فارغ از دیدگاههای مرسوم جامعه، خودِ منحصربهفردشان را به رسمیت بشناسند. تنوع فرهنگی، تنوع نژادی، تنوع جنسیتی و تنوع در آرا و عقاید شخصی در تمام محیطهای کاری و تحصیلی در سرتاسر جهان به رسمیت شناخته شده است. پس اگر آیندهای جهانی برای فرزندانتان در نظر گرفتهاید بهتر است چنین مهارت های زندگی برای کودکان را بشناسید و آنها را در کودکان و نوجوانان توسعه دهید.
همدلی
انسانها محیط پیرامون خود را متفاوت از یکدیگر تجربه میکنند، بنابراین طبیعی است که هرکسی واکنش احساسی خاص خود را نسبت به وقایع داشته باشد. داشتن همدلی به معنای تلاش برای شناخت احساسات افراد، درک آنها و داشتن واکنشهای درست نسبت به شرایط احساسی آدمهاست. کودکان شما باید بیاموزند که همواره نسبت به جهان شخصی افراد احترام بگذارند و سعی کنند دنیا را از دریچهی دید دیگران ببینند. تقویت مهارت همدلی منجر به گسترش حلقههای دوستان و افزایش کمیت و کیفیت تعاملات و ارتباطات برای افراد میشود. کودکان و نوجوانانی که در دایرههای دوستانه جای داشته باشند معمولا کمتر از دیگران دچار انزوا و رفتارهای مخرب میشوند.
مشارکت
بسیاری از مهارت های زندگی برای کودکان و نوجوانان به دایرهی کوچکی از اطرافیان محدود میشود. اما هر فرد باید از مهارتهای لازم برای حضور فعالانه در جمعهای بزرگتر مثل مدرسه، محیط کار و جامعه نیز برخوردار باشد. مهارت مشارکت شامل حضور فعالانه و نه منفعلانه در جامعه است. باوجود این مهارت افراد میتوانند در بستری درست و منطقی نسبت به سرنوشت خود در سطوح خرد تا کلان دخیل باشند. مهارت مشارکت همچنین میتواند به ارتقای حقوق شهروندی و تعادل میان ارتباطات فرد و جامعه منجر شود.
آموزش مهارت های زندگی به کودکان چه مزایایی دارد؟
مهارت های زندگی ویژگیهایی ذاتی نیستند که از بدو تولد همراه انسان باشند؛ بلکه باید مثل تمام مهارتهای دیگر آموزش و توسعه داده شوند. همانطور که کودکان به آموزشهایی مثل خواندن و نوشتن نیاز دارند، به همان اندازه هم باید برای آموزش مهارتهای نرم فرصت یادگیری داشته باشند. کودکان دیر یا زود از محیط خانه جدا میشوند و به اجتماعات پیچیدهتری مثل مهدکودک و مدرسه و بعدها دانشگاه و محیط کار وارد میشوند. آنها باید بتوانند مستقل از والدینشان با شرایط سخت و پیچیده مواجه شوند، با مشکلات زندگی درگیر شوند و برای غلبه بر چالشها راهکارهای درستی پیدا کنند. متاسفانه بسیاری از والدین ناآگاهانه باعث میشوند که کودکان هیچ قدرت اتکایی به خود و تواناییهایشان نداشته باشند. آنها در اینصورت به موجوداتی همیشه وابسته تبدیل میشوند که حتی نمیتوانند به تواناییها و نقاط قوت خودشان باور داشته باشند.
از طرف دیگر، دوران حکمفرمایی مهارتهای سخت به پایان رسیده است. شرکتها و کمپانیها برای جذب نیروهای جدید تنها به مهارتهای فنی و تحصیلی توجه نمیکنند. مهارتهای نرم به مهمترین سنجههای تشخیص تبدیل شدهاند، چرا که مهارتهای سخت را میتوان در زمان کمتر و با هزینه پایینتر آموخت، اما آموزش و توسعهی مهارت های زندگی با بالارفتن سن بسیار سختتر میشود. پس لازم است که از همین دوران کودکی به فکر آموزش مهارت های زندگی به فرزندانتان باشید. دوران کودکی بهترین سن برای آموزش مهارت های زندگی است. کودکان اصولا از ظرفیت آموزشپذیری بسیار بالایی برخوردارند و اگر از همان ابتدا مهارتهای لازم بهدرستی در آنها نهادینه شود، در آینده برای توسعهی مهارتهای دیگر کار سادهتری پیش رو خواهند داشت. آموزش غیرمستقیم و همچنین آموزش در خلال بازی بهترین شیوهها برای انتقال مفاهیم محسوب میشوند.
چطور در آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان مسلط شویم؟
دوران نوجوانی دوران سرکشی و مقابله با آموزش مستقیم است. به همین دلیل کار مربیان و والدین در این دوران سختتر خواهد بود. دقت کنید که آموزش مستقیم به شیوهی قهری و همراه با امرونهی بدترین انتخاب است. نوجوانان دوست ندارند خود را زیر سلطهی کسی ببینند. بنابراین مهمترین لازمهی ارتباط با نوجوانان، وجود فضایی آرام و بدون تنش است. در چنین شرایطی میتوان با آنها گفتگوی سازنده و تعاملی دوطرفه برقرار کرد. اما اگر موضوع صحبت مشترکی نداشته باشید، تلاش برای گفتگو به شکست منجر خواهد شد. پس باید بتوانید دنیای آنها را با تمام ویژگیهایشان بشناسید و با آنها از در همدلی وارد شوید.
یکی از بهترین راهکارها برای آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان انتقال مفاهیم از طریق الگوسازی است. نوجوانان سعی میکنند خود را شبیه به قهرمانانشان کنند. این قهرمانها میتوانند بازیگر، خواننده، ورزشکار یا هرکس دیگری باشند. پس باید تلاش کنید از جهان آنها با تمام علاقهها، رویاها، احساسات، موضوعات داغ بحث و حتی واژگان و شیوههای ارتباطاتشان سردربیاورید و بهروز باشید. با این کار میتوانید حرف مشترکی برای گفتگو با آنها پیدا کنید. بعد از آشنایی با دنیای نوجوانان، حالا میتوانید تمام آموزشها را در قالب گفتگوهای خود بهطور غیرمستقیم بگنجانید و با آنها درمورد آن صحبت کنید. برای مثال میتوانید درمورد خلاقیتهای جدیدی که خوانندهی موردعلاقهشان در موسیقی به کار میبرد صحبت کنید. یا چالشهای زندگی فوتبالیست محبوبشان و نحوهی مواجهه با آنها را با هم مرور کنید. به این ترتیب نه در قالب یک معلم یا والد بیحوصله و سختگیر بلکه در نقش یک دوست همدل و همراه میتوانید تمام مهارت های زندگی برای نوجوانان را غیرمستقیم به آنها بیاموزید.
چطور مهارت های زندگی برای دانش آموزان را در فضای مجازی آموزش دهیم؟
همانطور که اشاره کردیم، نسل جدید با آموزش خشک و مستقیم ارتباط زیادی برقرار نمیکند. بنابراین اگر میخواهید در فضای مجازی مهارت های زندگی را آموزش دهید، نباید فضای مجازی را به مدرسهی دوم تبدیل کنید! فضای مجازی از ظرفیت بسیار بالایی برای ارائه اطلاعات برخوردار است. اما قواعد خاص خودش را دارد. اولین و مهمترین قاعده، جذابیت محتواست. محتواهای متنی طولانی خستهکننده را کنار بگذارید و به جای آن از عکس و ویدیوهای مرتبط استفاده کنید. یکی از راهکارهای مهم، آموزش غیرمستقیم است. سعی کنید سخنرانیها یا ویدیوهای جذاب از گفتگوهای افراد معروف و موردعلاقهی دانشآموزان و نوجوانان را منتشر کنید. کتابها و فیلمهای جذابی که بتوانند این مفاهیم را منتقل کنند؛ معرفی کنید. فضای گفتگو را با آنها باز بگذارید و اجازه دهید بدون ترس از قضاوت صحبت کنند. آخرین نکته اینکه سعی کنید کمتر از زبان خودتان و بیشتر از زبان شخصیتهای موردتایید آنها صحبت کنید.
کلام آخر
اگر میخواهید مهارت های زندگی را به کودکان و نوجوانان بیاموزید، پیش از هرچیز باید از میزان دانش و اطلاعات خودتان مطمئن باشید. چه بهعنوان والد چه در نقش معلم نیاز دارید همیشه دانش خود را بهروز نگه دارید. از منابع معتبر استفاده کنید و از مشاوران متخصص کمک بگیرید. به این موضوع توجه کنید که مهارتهای نرم و سخت مثل دو کفهی یک ترازو هستند. باید میان آنها تعادل برقرار شود. پس سعی کنید دانشآموزان را فقط به درس و کنکور محدود نکنید و بگذارید با کمک شما و همچنین مشارکت در تجربههای جدید این مهارتها را بیاموزند.